معنی افسون کردن در لغت نامه دهخدا
دسته بندی :
معنی کلمه افسون کردن در لغت نامه دهخدا مفهوم مترادف متضاد هم خانواده مصدر فعل مفرد جمع بن ماضی مضارع مستقبل از سایت جوابگو دریافت کنید.
جواب کاربران در نظرات پایین سایت
جواب : افسون کردن. [اَ ک َ دَ] (مص مرکب) حیله و تزویر نمودن. (از ناظم الاطباء). حیله کردن. مکر کردن. || سحر کردن. جادو کردن. (فرهنگ فارسی معین): گر شوق رهت نکردش افسون آمد ز چه خط ز نقطه بیرون واله هروی (ازآنندراج).
برای دانستنم خوشحال خواهم شد
متشکرم